نام رمان : سادگی های دلم
نویسنده : دریا دلنواز کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : ۸٫۲ (پی دی اف) – ۰٫۷ (پرنیان) – ۳٫۵ (کتابچه) – ۰٫۸ مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : ۸۲۰
خلاصه داستان :
داستان درباره ی دختری به اسم دریاست… شخصیت شیطون و دوست داشتنی که تازه وارد دانشگاه میشه و یه سری اتفاقات براش می افته و با آدمای زیادی آشنا میشه که مسیر زندگیشو عوض میکنن …
نام رمان : مرد باش
نویسندگان : رابین * و MARDE_TANHA و stone love کاربران انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : ۳٫۶ (پی دی اف) – ۰٫۳ (پرنیان) – ۰٫۹ (کتابچه) – ۰٫۳ مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : ۳۹۳
خلاصه داستان :
۳ پسر خوشگذران از خانواده هایی متفاوت با اخلاقی گوناگون که برای اولین بار طعم دنیای دور از خانواده را میچشند، دنیایی بدون ثروت و مقام . در این راه ناخواسته درگیر حوادثی مبهم میشوند و پرده از رمز و راز حقیقت در دنیایی واقعی بر میدارند …
دانلود رمان ستاره دنباله دار | ایکسا خانوم کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل)
نام رمان : ستاره دنباله دار
نویسنده : ایکسا خانوم کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : ۳٫۷ (پی دی اف) – ۰٫۳ (پرنیان) – ۱ (کتابچه) – ۰٫۳ مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : ۴۰۶
خلاصه داستان :
ستاره بعد از زلزله و از دست دادن پدرش یه جورایی سرپرست خانواده خودشو می بینه و در این بین از غرور زیاد دست کمک کسی رو قبول نمی کنه، تا این که بعد از سالها سر و کله ی عموی خانواده پیدا می شه و باعث می شه تا ستاره برای کم نیوردن دست به کار عجیبی بزنه و …
دانلود رمان نجوای شیطان | سپیده فرهادی کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل)
نام رمان : نجوای شیطان
نویسنده : سپیده فرهادی کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : ۱٫۳ (پی دی اف) – ۰٫۱ (پرنیان) – ۰٫۸ (کتابچه) – ۰٫۲ مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : ۱۱۰
خلاصه داستان :
می گویند مرا آفریدند از استخوان دنده چپ مردی به نام آدم
حوایم نامیدند یعنی زندگی ، تا در کنار آدم یعنی انسان همراه و هصدا باشم
میگویند میوه سیب را من خوردم ، شاید هم گندم را و مرا به نزول انسان از بهشت محکوم می نمایند
بعد از خوردن گندم و یا شاید سیب ، چشمان شان باز گردید مرا دیدند
مرا در برگ ها پیچیدند مرا پیچیدند در برگ ها ، تا شاید راه نجاتی را از معصیتم پیدا کنند
نسل انسان زاده منست
من … حوا … فریب خورده شیطان
دانلود رمان من و عکس ها | پانته آ۶۵ کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل)
نام رمان : من و عکس ها
نویسنده : پانته آ۶۵ کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : ۲٫۱ (پی دی اف) – ۰٫۲ (پرنیان) – ۰٫۹ (کتابچه) – ۰٫۳ مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : ۲۱۸
خلاصه داستان :
منم و دنیایی از رنگها و تصاویر , میخندم , گریه میکنم این دریچه سیاه جادویی با یک اشاره انگشت من دنیایی را ثبت میکند و این منم دختر عکاس باشی …
دانلود رمان سوخته دامانم | moon shine کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل)
نام رمان : سوخته دامانم
نویسنده : moon shine کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : ۲٫۴ (پی دی اف) – ۰٫۳ (پرنیان) – ۱٫۰ (کتابچه) – ۰٫۳ مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : ۲۷۸
خلاصه داستان :
سمن چند ساله که با کلی عشق و محبت دو طرفه با قادر ازدواج کرده ولی خدا صلاح ندونسته تا حالا بچه دار بشه . همه بهش انگ میچسبونن که نازاست که بچه اش نمیشه . سمن دلش پر از غصه است …
مخصوصا طایفه ی شوهرش بهش زخم زبون میزنن و آزارش میدن … تا اینکه یه روز بعد از چهارسال وقتی قادر نیست ، مادر شوهرش ، سمن رو از خونه و کاشونه اش بیرونش میکنه ، اون هم به جرم نداشتن بچه … اون هم به خاطر صلاح و مصلحت خدا …
سمنِ آواره … سمن ِ بیچاره … راهش میوفته به درخونه ی زینال ، پسرعموی سخت گیرش ، مرد سوخته در آتش گذشته ، مردی که با صورت نیم سوخته و پوست چروکیده ی دستهاش … غاصبیِ برای زنهای اطرافش … تلخ و سخت … تند و بی رحم …
دانلود رمان بوی باروت در باران | ماه پسند کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل)
نام رمان : بوی باروت در باران
نویسنده : ماه پسند کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : ۲.۵ (پی دی اف) – ۰.۲ (پرنیان) – ۰.۸ (کتابچه) – ۰.۲ مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : ۲۳۷
خلاصه داستان :
سارا و نگین که دخترای سرزنده و شادی هستن و با هم بودن رو به خیلی چیزا ترجیح میدن، عکاسن و لذت زندگی رو توی قاب دوربینشون جا میدن …
با ورود یه فرد جدید به محل زندگیشون، زندگی اینا هم دستخوش تغیراتی میشه ، تغیراتی از جنس هیجان … از جنس فداکاری … فداکاری برای میهنی که ما رو مثل یه مادر بزرگ کرده …
تغیراتی که اونا رو وارد یه بازی پلیسی میکنه و جریانی از جنس و رنگ دوست داشتن و عشق …
دانلود رمان گوهر مقصود | دل آرا دشت بهشت کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل)
نام رمان : گوهر مقصود
نویسنده : دل آرا دشت بهشت کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : ۲.۲ (پی دی اف) – ۰.۲ (پرنیان) – ۰.۹ (کتابچه) – ۰.۲ مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : ۲۳۳
خلاصه داستان :
زمان رمان مربوط به سال های نزدیک انقلابه. ساغر ۱۶ سالشه و از بچگی برای پسرعموش در نظر گرفته شده اما این موضوع اون رو عذاب می ده که پیشنهاد ازدواج اون و پسر عموش مسعود، از جانب پدر خود ساغره و سعی می کنه پدرش رو متقاعد کنه که میلی به انجام این ازدواج نداره.
از طرفی یکی از پسرهای متمول شهر به نام فرهاد عمیقا به ساغر علاقه داره و به هر کاری دست می زنه تا اون رو به دست بیاره.
اما بر ملا شدن رازی از زندگی فرهاد، ساغر از اون متنفر میشه و این مسئله موجبات دشمنی فرهاد رو فراهم می کنه و باعث میشه ساغر به فکر راه چاره بیفته و…
دانلود رمان باران | +Lily کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل)
نام رمان : باران
نویسنده : +Lily کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : ۵.۵ (پی دی اف) – ۰.۵ (پرنیان) – ۱.۲ (کتابچه) – ۰.۵ مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : ۵۳۳
خلاصه داستان :
چشمم به النگوهایم می افتد و بغض گلویم را می گیرد؛
«وقتی که شانه هایم در زیر بار حادثه می خواست بشکند،
یک لحظه…
از خیال پریشان من گذشت؛ بر شانه های تو…
بر شانه های تو، می شد اگر سری بگذارم
وین بغض درد را از تنگنای سینه برآرم به های های
آن جان پناه مهر
شاید که می توانست از بار این مصیبت سنگین آسوده ام کند…»
سرم را به شیشه تکیه می دهم و بی اراده زمزمه می کنم: بابایی… بابایی…
کاش اینجا بودی… کاش…
صدایت در ذهنم می پیچد: باران بهار من! بغضم را به زور قورت می دهم، کاش بودی و سر خودخواه و یکدنده ام را در آغوش می گرفتی و اصرار می کردی گریه کنم؛ من هم با لجاجت لب هایم را گاز می گرفتم، تند تند نفس می کشیدم و نمی گذاشتم اشک هایم پایین بیایند. بعد تو می خندیدی و موهایم را با انگشت شانه می کردی…
پرده ی اشک چشمانم را تار می کند و وقتی نفر روبه رویی ام خم می شود و پیشانی دختر کوچکش را می بوسد، اشک از چشمم جاری می شود…
دانلود رمان بزن زیر گریه | hengameh.sh. کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل)
نام رمان : بزن زیر گریه
نویسنده : hengameh.sh. کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : ۲.۳ (پی دی اف) – ۰.۲ (پرنیان) – ۰.۸ (کتابچه) – ۰.۳ مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : ۲۲۹
خلاصه داستان :
ساسان تو بچگی بزرگ شد اما دوست داره تو بزرگی بچگی کنه… ساسان درد کشیده اما انگاری خودش مایه درده… ساسان دورش شلوغ هست اما کی جز خودش میدونه که تنهاست!! ساسان از جنس مردایی هست که درک نشدن!!! ساسان مردی هست که اگه شناختیش داشتنش آرزو میشه!!! ساسان های دنیای ما زیادن ولی دیده نشدن درک نشدن!!!
داستانی که پیش روتون هست نمیشه گفت تک تک جزئیات اما کلیت داستان حقیقته!
دانلود رمان نفرت | شکوفه ن33 کاربر نودهشتیا (PDF و موبایل)
نام رمان : نفرت
نویسنده : شکوفه ن۳۳ کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : ۱.۱ (پی دی اف) – ۰.۱ (پرنیان) – ۰.۷ (کتابچه) – ۰.۱ مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : ۸۷
خلاصه داستان :
داستان در مورد دختریست که در دعوایی که بین برادر بزرگش و پسر همسایه شان در می گیرد ناخواسته برادرش دست به قتل میزند و دختر به عنوان خون بها به پسر بزرگ خانواده مقتول داده می شود .
پسر بزرگ خانواده از او متنفر است و به اشکال مختلف این نفرت رانشان می دهد…
نفرتی که تاثیری متفاوت در زندگی او می گذارد…
نام داستان : بتی ارمغان شیطان
نویسنده : Hopeless Lord کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : ۰٫۵ (پی دی اف) – ۰٫۱ (پرنیان) – ۰٫۷ (کتابچه) – ۰٫۱ مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : ۳۶
قسمتی از داستان :
همیشه آدم های بد اون جوری که به نظر میان نیستن. شاید فرشته ی مهربونی که توی وجود هر آدمی هست توی اونا فقط به یه تلنگر نیاز داشته باشه، شاید فقط یه انگیزه ی کوچولو واسه ی خوب بودن بتونه دنیا رو عوض کنه.
شاید بشه که اون روی آدم ها رو دید. توی اتفاقات و پیچ و خم هایی که بعضیا سرنوشت تعبیرش می کنن.
از نظر مرجان ساقی خیلی احمق بود. راه رسیدن به بعضی از جواب ها ارزش دانستن آن جواب را نداشت. این را پدر مرجان و مریم می گفت. او همیشه می گفت: برای شمردن دندونای شیر باید دهنشو باز کنی و مواظب باشی دستتو گاز نگیره. ولی آخرش که چی؟ یا مثل ما سی و دوتا دندون داره… یا کم تر… یا بیش تر… یه عدد هیچ وقت ارزش این کار رو نداره.
و حالا ساقی می خواست دندان های شیر را بشمارد. شیری که هر چند دلیلش معلوم نبود، ولی از جایی ضربه خورده، زخمی شده و نیرو و توحشی دوچندان پیدا کرده بود.
صفحه قبل 1 صفحه بعد